92/5/6
6:1 ع
2 راز زنانی که شوهرشان عاشقشان است -
ممکن است شما هم مثل خیلیهای دیگر فکر کنید مردها دوست ندارند احساساتشان را به اشتراک بگذارند. اغلب ما گمان میکنیم که آنها ذاتا همینطور هستند و با چنین شخصیتی به دنیا آمدهاند و به همین دلیل هیچ کاری برای تغییر این جنبه از شخصیتشان نمیتوانیم بکنیم اما کمی بیشتر به این موضوع فکر کنید. شاید دلیل اینکه شما و همسرتان نمیتوانید در مورد احساسات با هم حرف بزنید شخصیت او نباشد بلکه باورهای نادرست شما چنین فاصلهای را میانتان ایجاد کرده است. تا زمانی که شما فکر میکنید صحبت کردن از احساسات برای یک مرد، یک مشکل بزرگ است، قطعا نمیتوانید آنطور که باید به او نزدیک شوید و با نفوذکردن در احساساتش حرف دلش را هم بشنوید. مردها هم در مورد احساساتشان حرف میزنند و هم با زبان بیزبانی آن را به ما نشان میدهند. فقط کافی است، زبانشان را بشناسید تا حرف دلشان را بفهمید. به این 12 توصیه عمل کنید. نتیجهاش را خیلی زود خواهید دید.
مردها فکر میکنند اگر بعضی مشکلات را با همسرشان درمیان نگذارند و یکتنه آنرا حل کنند، مردانگیشان بیشتر میشود. آنها دوست دارند گاهی ژانوالژان زندگی شما باشند. برای حل یک مشکل بزرگ دیر به خانه بیایند و به شما بگویند که سر کار بودهاند
زن زندگی باشید تا حسش را به شما بگوید
حالا میخواهیم یک راز بزرگ را برایتان فاش کنیم. مردها نه دوست دارند خیلیخیلی رمانتیک و احساساتی باشند و نه اینکه احساساتشان را کاملا پنهان و سرکوب کنند. یک مرد برای اینکه از احساساتش حرف بزند، باید در مقابل همسرش احساس امنیت کند. او باید فکر کند، احساساتش برای شما ملموس و قابلپذیرش است و بدون اینکه در موردشان قضاوت کنید آنها را میشنوید. در بسیاری مواقع مردها فکر میکنند، با همسرشان زبان مشترکی ندارند و حرف زدن از احساساتشان به قیمت یک سوء تفاهم بزرگ تمام میشود. بههمین دلیل آنها تا نشانههای درست نبودن این موضوع را در شما و زندگیشان نبینند، از آنچه درونشان میگذرد حرف نمیزنند.
یادتان نرود که مردها از قضاوت شدن متنفرند و از اینکه احساساتی که به زبان میآورند بعدها بهعنوان یک مدرک جرم علیهشان استفاده شود، میترسند. آنها فکر میکنند، یک حرف ساده میتواند روزها در ذهن شما پرورش پیدا کند و زندگی را از اینکه هست سختتر کند.
صادقانه بشنوید
به همین دلیلی که گفتیم، ممکن است شما احساسات خصمانهتان را پنهان کنید و در لحظهای که او از احساساتش حرف میزند وانمود کنید که درکش میکنید و همه چیز برایتان قابل پذیرش است اما باید بدانید که این بدترین راه است.
اگر او بفهمد که همدردی شما صادقانه نیست و قضاوت دیگری روی حرفهای او دارید اما نشان نمیدهید، قطعا از آن به بعد روی احساساتش سرپوش خواهد گذاشت. او این نقاب دروغین را روی صورت شما تشخیص خواهد داد و به محض دیدنش از شما فاصله خواهد گرفت. به جای این کار، اجازه بدهید که او حتی آسیبپذیریتان را ببیند و به جایش نوعی حس اعتماد را در شما تشخیص دهد. خب، حالا حتما این سوال برایتان پیش میآید که اگر احساساتی مثل سردرگمی، عصبانیت یا ناامنی در شما ظاهر شد باز هم باید آنها را نشان دهید یا نه. در مرحله بعد جواب این سوالتان را خواهید گرفت.
پروندهسازی نکنید
اگر همسرتان فکر کند که نشان دادن احساساتش میتواند شروع یک جنگ خانگی باشد، قطعا روی آنها سرپوش خواهد گذاشت. یادتان نرود که مردها از قضاوت شدن متنفرند و از اینکه احساساتی که به زبان میآورند بعدها بهعنوان یک مدرک جرم علیهشان استفاده شود میترسند. آنها فکر میکنند، یک حرف ساده میتواند روزها در ذهن شما پرورش پیدا کند و زندگی را از اینکه هست سختتر کند. به همین دلیل ترجیح میدهند، ترسهایشان از روزهای سخت زندگی، مشکلات مالی، مسائل کاری و حتی اختلافاتشان با شما را برای یک فرد کاملا غریبه شرح دهند تا اینکه با گفتنشان برای شما فاصله میانتان را بیشتر کنند.
رفتارهایش را تحلیل کنید
مردها ترجیح میدهند، احساساتشان را از طریق حرکات و رفتارهایشان به شما نشان بدهند، نه اینکه بگوییم هیچوقت از زبان یک مرد «دوستت دارم» را نمیتوانی بشنوی اما اگر فکر میکنید او قرار است هر روز با یک دسته گل به خانه بیایید و بعد از سلام این جمله را بگوید در اشتباهید. اگر همسرتان عاشقتان باشد، در بیشتر شدن تلاش و انگیزهاش برای پیشرفت، حمایت کردن و مراقبت از شما و میلش برای تفریح از شیوههای شما و بودن با آدمهای مورد علاقهتان نشان داده خواهد شد. عشق از نظر یک مرد یعنی تلاش بیشتر برای ساختن یک زندگی آرامتر؛ زندگیای که در آن همسرش بتواند بدون دغدغه و با آرامش در کنارش بماند. پس اگر او در کارش پیشرفت میکند، اگر سعی میکند که عادتهایی که شما دوست ندارید را کنار بگذارد، اگر به فکر پسانداز یا خرید خانهای بهتر است یا اینکه برای مسافرت 2 نفرهتان بدون اصرار شما و خودخواسته برنامهریزی میکند... پس یعنی به زبان بیزبانی میگوید که دوستتان دارد.
به او حس امنیت دهید
شما دوست دارید که در لحظهای که سکوت کردهاید و در لاک خودتان فرو رفتهاید، همسرتان کنارتان بنشیند و در مورد حسی که در این لحظه دارید با شما حرف بزند. حتی دوست دارید بپرسد که چرا در روزهای گذشته آرام بودهاید و چه چیزی شما را آزار میدهد. این جرقه کافی است تا شما از تمامی احساساتی که در این ماهها به شما هجوم آوردهاند صحبت کنید و ذهنتان را آرام کنید اما در مورد مردها اینطور نیست. آنها مثل شما نمیتوانند در اتوبوس، مترو و شهربازی و حتی مراکز خرید از حسشان حرف بزنند. آنها یک مکان امن میخواهند و یک زمان مناسب. مردها دوست ندارند که مدام در مورد حسشان پرسوجو کنید. فقط دوست دارند که شرایطی امن را فراهم کنید تا خودشان این واقعیتهای درونی را بیرون بریزند.
احساساتتان را بدون مقصر دانستن او نشان دهید
شما اجازه دارید که احساساتتان را نشان دهید اما واکنشهای خشمگینانه یا سرزنش را نه! حتی نباید برای به اشتراک گذاشتن حس درونیتان به او بگویید که باید یکتنه اوضاع را تغییر دهد و در غیر این صورت عواقب این کار رامیبینید. پس اگر حتی یکبار دیگر خواستید به او بگویید که چه بکند و چه نکند، حتما خودتان را متوقف کنید و جلوی بیان کردن چنین جملاتی را بگیرید.
برای اینکه از پس این مرحله بربیایید باید احساسات خودتان را بشناسید. ترس، خشم، ناامنی و حتی خستگی میتواند باعث بروز واکنشهای کنترل نشدهای شود اما اگر شما روی بدن و ذهنتان کنترل داشته باشید، میتوانید بدون نشان دادن واکنشهای هیجانی حستان را بیان کنید یا اگر به جای اینکه بگویید از امشب باید زودتر به خانه برگردی، بگویید این روزها کمی غمگینم و دوست دارم وقت بیشتری را با تو بگذرانم. در این شرایط، اینکه شما حستان را از راهی امن با او درمیان میگذارید به او احساس آرامش خواهد داد و باعث خواهد شد که او هم بدون ترس از قضاوت شدن یا سرزنش شدن با شما حرف بزند. میبینید؟ شما کار عجیبی نکردهاید. فقط احساساتتان را بدون اینکه او را مقصر بدانید یا بخواهید بهخاطر ترس از واکنشهای شما اوضاع را تغییر دهد، بیان کردهاید.
حرفهایش را باور کنید
برخلاف زنها که برای نشاندادن حسشان برنامه میریزند یا نارضایتیشان را به زبان بیزبانی میگویند، مردها خیلی ساده آنچه در دلشان هست را نشان میدهند. در اغلب موارد دل و ذهن آنها یکی است و اغلب مردها دلیلی نمیبینند که با نشان دادن احساسات دروغین همسرشان را فریب دهند. شاید شما فکر کنید که او تظاهر به دوست داشتنتان میکند اما در دلش چیز دیگری میگذرد. باید بگوییم که در اغلب موارد این تصور اشتباه است. اگر مرد شما میگوید که دوستتان دارد یا اینکه همانطور که گفتیم، در رفتارهایش این را نشان میدهد، پس حتما دوستتان دارد.
رفتارهایش را در جمع ببینید
شیوهای که او در میان جمع با شما برخورد میکند یکی از مهمترین نشانههاست. آیا در مقابل ادعاها یا برخوردهای نادرست دیگران از شما حمایت میکند؟ یا اینکه وقتی دوست شکست خوردهاش از زندگی تلخ و همسر ناسازگارش میگوید، او دلداریاش میدهد و میگوید که همه زنان اینطور نیستند و همسر خودش را مثال میزند؟ آیا بعد از هر مهمانی از شما قدردانی میکند و به خاطر اینکه در مقابل دیگران او را سربلند کردهاید از شما تشکر میکند؟ اگر اینطور باشد باید بگوییم که او یک مرد عاشق است.
زیادی از احساساتتان حرف نزنید
شما فکر میکنید که اگر احساساتتان را با او قسمت کنید، او هم از احساساتش با شما صحبت خواهد کرد و به همین دلیل با وجود مقاومتهای او هر روز و هر لحظه میخواهید حستان را با او در میان بگذارید.
این درحالی است که مردها روند احساسی متفاوتی دارند و این راهی که در پیش گرفته بههیچوجه در مورد او کارگر نخواهد شد.
گفتن بیوقفه از احساسی که دارید میتواند نتیجه برعکسی داشته باشد چون که مرد شما وقتی این قدر زیاد و اغراق شده در معرض حستان قرار میگیرد نه تنها تمایلی برای شنیدن آن نخواهد داشت و آن را جدی نخواهد گرفت بلکه خودش هم گارد بیشتری میگیرد و سعی میکند آنچه در او میگذرد را با شما در میان نگذارد.
به رازهایش نزدیک نشوید
اگر فکر میکنید که راه نزدیک شدن به یک مرد کند و کاو در گذشتهاش است اشتباه میکنید.
درست است! شما دوست دارید او را بیشتر بشناسید و از آنجایی که نسبت به او نوعی احساس مالکیت دارید، دلتان میخواهد که از همه راز و رمزهایش باخبر شوید اما دست نگهدارید. حتی اگر پذیرش این موضوع سخت باشد باید باور کنید که آدمها برای زنده بودن به تعداد کمی راز احتیاج دارند. اجازه بدهید که برخی از گوشههای گذشتهاش برای او مثل یک راز باقی بماند. مطمئن باشید تا آنجا که برایش ممکن باشد از زندگی گذشتهاش برایتان حرف خواهد زد اما اگر در مواردی سکوت میکند، نباید او را به دروغگویی متهم کنید یا با قهر و تحت فشار قرار دادنش او را مجبور به فاش کردن رازهایش کنید. زندگی او از زمانی که با شما آشنا شده متعلق به شماست، پس بگذارید که گذشته در گذشته باقی بماند. اگر این راه را بروید، میتوانید اعتماد او را بیشتر به سمت خودتان جلب کنید و باعث شوید که در تمام مراحل زندگی مشترکتان با شما صادق باشد و برای گفتن حرفهایش همیشه به شما پناه بیاورد.
رازدار باشید
در بعضی مواقع هم مردها به خاطر ترس از فاش شدن رازها و حتی همین احساسات سادهشان برای دیگران، دوست ندارند در موردشان برای شما حرف بزنند. آنها فکر میکنند که ابراز عشق، دعواهای بزرگ و کوچک و مشکلات و خوشیهای زندگیشان در یک چشم به هم زدن به دیگران مخابره میشود و روی قضاوتشان تاثیر میگذارد.
به همین دلیل ترجیح میدهند به جای حرفزدن از احساسات مثبت و منفیشان، آنها را در دلشان نگه دارند و با شما قسمتشان نکنند.
بگذارید مرموز بماند
در تمام این بخشها سعی کردیم از راههایی صحبت کنیم که با کمکشان میتوانید مردتان را به حرف بیاورید و راهی را برای آشکار کردن احساساتش کشف کنید اما در این قسمت به شما میگوییم که بهتر است گاهی به این محدوده وارد نشوید. شاید تعجب کنید و بگویید به عنوان همسرش حق دارید همه چیز را در مورد زندگیاش بدانید و از این طریق میخواهید بارش را سبکتر کنید. ولی گاهی مردها با بیان نکردن احساسات یا مشکلاتشان، اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند. اگر بخواهیم این موضوع را سادهتر توضیح دهیم، باید بگوییم که مردها فکر میکنند اگر بعضی مشکلات را با همسرشان درمیان نگذارند و یکتنه آنرا حل کنند، مردانگیشان بیشتر میشود. آنها دوست دارند گاهی ژانوالژان زندگی شما باشند. برای حل یک مشکل بزرگ دیر به خانه بیایند و به شما بگویند که سر کار بودهاند. به یکی از دوستانشان پول قرض بدهند و به شما بگویند که نمیدانند چرا از حسابشان پول کسر شده و حتی برای خرید یک هدیه مرخصی بگیرند و به شما بگویند سرکارند. اگر به مردتان اعتماد دارید، همیشه به حیطه خصوصیاش وارد نشوید و بگذارید با این تصور که بخشی از زندگی و اتفاقاتش را به تنهایی مدیریت میکند،احساس بهتری پیدا کند. بعید نیست که شما با توجه به شناختی که از او دارید همه این پنهانکاری را کشف کنید اما نباید به او بگویید که سر از پنهانکاریهایش درآوردهاید
الهه من ... میدانم مرا درگیر افکارت نمودی تا دنیایم را به ویرانه ای تبدیل کنی .. و میدانم .. هرشب زمانیکه در تنهایی و سکوتی کشنده فرو میروم .. این یاد توست که با هجومی به افکارم مرا به طوفان عشقت میکشاند .. تا همانند مرغی شکسته بال به مسلخ عشق تو آیم .. آری .... مرا درگیر خودت کن .. درگیر خودت کن تا از آن همه سوختن آرامش بگیرم .. بگذار افکارم را یاد وخاطرات تو انباشته کنند .. چشمانت را نبند ... تا من مات چشمان تو باشم .. آخر تو در وجود منی .. و با تو شبهایم رویایی شیرینند .. و بدان اخرین نقطه ی دنیا .. قله ی عشق ماست .. هر چند تو در وجود منی ... اما من به تنهایی دوریت دچارم .. پس مرا از عطر وجودت تهی مساز .. ای خالق رویا های شیرینم ...